محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ماه کوچولوی آسمون زندگی مامانی و بابایی

هفته نهم

   ماه کوچوی ناز! تو هفته نهم گوشهای کوچولوت تشکیل شدن. انگشتان دست‌ها و پاها به وضوح قابل رویت هستنن. در این زمان رسماً میشه نطفه رو جنین نامید.اسم جدیدت مبارک. حالا تو اندازه یک توت فرنگی هستی و اندازه‌ای برابر 2/5 سانتی‌متر دادی. دستای کوچولوت از مچ خم میشن و می تونی  اون‌ها را روی قلبت بذاری. پلک‌هات روی چشمانت رو بسته و گوش‌هات در دو طرف سرت در حال شکل گیری هست. دستگاه تناسلی هم در حال شکل گیریه اما با این وجود هنوز پزشک قادر به تعیین جنسیتت از طریق سونوگرافی نیست. اینم از یه هفته قشنگ دیگه. قررررررررررررررررربون این همه قشنگی بشم. خدایا هزار هزار هزار بار ش...
13 آبان 1392

اولین دیدار

شنبه چهارم خرداد ٩٢ بود که ساعت ٥ بعد از ظهر واسه انجام اولین سونوگرافی بارداری همراه با مامان جون زهرا رفتم ساختمان پزشکان قومس مطب خانم دکتر صالحی. چون از قبل نوبت نداشتم خیلی معطل شدیم. بالاخره نوبتم شد و واسه دیدنت رفتم توی اتاق دکتر. خیلی استرس داشتم. که نکنه اشتباه شده باشه . نکنه کوچولویی که همش ازش با دیگران حرف می زنم فقط رویا باشه. واااای خدایا نکنه جواب آزمایش اشتباه بوده باشه. نکنه همه علائم بارداری که گاه و بیگاه میاد سراغم همش یه تلقین بوده باشه. اما وقتی خانم دکتر صالحی تو رو توی مانیتور روبروم بهم نشون داد و گفت جنین تشکیل شده و با اندازه یک و نیم سانتی متر با ضربان قلب مشهوده، انگار تموم دنیا رو بهم دادن. داشتم از ...
13 آبان 1392

هفته هشتم

  در این مقطع علاوه بر پاها و دستهای کوچولوت، چشم‌ها و پلک‌های قشنگت رو هم می شه دید. پلک ها و نوک بینی و لب بالایی تو هم قابل تشخیص هستن.در عین حال مغز، نخاع، قلب، کلیه ها، کبد و شکم کوچولوت هم شکل گرفته. شاهرگ و رگ‌های مربوط به ریه هم کاملاً قابل تشخیص هستن. قلب کوچولو و مهربونت با ضربانی حدود 2 برابر ضربان قلب مامان در حال تپیدنه. در حال حاضر انگشتان دست و پا در هم پیچیده و پوست کاملاً شفافه. الهی که مامانی فدای قشنگی های این هفته ت بشه دردونه.خدایا هزاران بار شکر و سپاس! ...
13 آبان 1392

هفته هفتم

گل قسنگ و نازم! گوش خارجی و غده‌هایی که بعداً تبدیل به پاهات میشن، توی این عکس قابل رویت هستن. تا انتهای این هفته تو حدود دو برابر شدی و از 4 الی 5 میلیمتر به 11 الی 13 میلیمتر قد کشیدی. تو حالا به اندازه یک تمشک هستی. مامان قربونت تمشک کوچولوی خوشمزه ش بشه.  سرت به طور غیر‌عادی از بقیه بدنت بزرگتره و لکه های تیره رنگ نقاطی هستن که بعداً به چشم و گوش تبدیل می شن. قسمت جلویی سر که مربوط به خود مغزه به دو نیم تقسیم شده . در این قسمت در حدود 100 سلول عصبی در دقیقه تولید میشه.الهی که مامانی فدای این همه قشنگی بشه. نازنینم دوستت داریم. ...
13 آبان 1392

هفته ششم

    این عکس مربوط به زمانیه که ما متوجه حضور تو در کنار خودمون شدیم. یعنی هفته ششم بارداری. تو این شکلی بودی. کل بدنت حدود نیم سانتی متر بود. جلوی مغز کوچولوت دو قسمت شاخه مانند تو خالی رشد میکرد که بعدا دو تا کاسه چشمای قشنگت رو تشکیل داد. الهی مامانی فدای اون چشای نازت بشه. داخل هر حفره، سلول های پوستی به عدسی و قرنیه تبدیل شد. قلب مهربون و کوچولوت که اون موقع از یک تخم شقایق هم بزرگتر نبود شروع به تپیدن کرده بود و داشت کامل می شد آخه اولین عضوی که فعالیت خودش رو شروع می کنه قلب نازنین کوچولوته. گلبول های قرمز یواش یواش تو این هفته تو بدنت به جریان افتادن. لوله عصبی که مغزت رو به نخاعت متصل می کرد بسته شده بود و ...
13 آبان 1392

آغاز

پسر قشنگم سلام این اولین پست از اولین حضور تو در دنیای مجازیه. از امشب که عید سعید فطره  قراره مامانی خاطرات تو رو توی این وب ثبت کنه تا وقتی بزرگ شدی یه دفتر خاطرات مجازی داشته باشی. امشب نوزدهمین هفته بارداری هم تموم شد و من و بابایی تا به حال منتظر بودیم تا جنسیتت برامون مشخص بشه. حالا که فهمیدیم تو پسمل خوشمل ما هستی از خاطرات قبل از تولد تا زمان تولد و بعد از تولدت رو اینجا برات به یادگار میذاریم. مهمتر از همه چیز عنوان کردن چیزیه که هرشب من و بابایی قبل از خواب بهت می گیم: عاششششششششششششقتیم کوچولو. ...
13 آبان 1392

هفته سی و یکم

  کوچولوی نازم توی این هفته با جمع کردن پاها توی سینه ت بیشتر از قبل به حالت جنینی درمیای و فضای کمتری واسه ورجه وورجه کردن داری. حالا رشدت بیشتر از قبل شده و تقریبا یک کیلوو نیم وزن داری.کرک های جنیی در حال پرورش هستن و ابرو ها و مژه ها هم دارن پر تر از قبل می شن. فدای قشنگیهات . عاشششششششششقتم. ...
11 آبان 1392